چه زود دیر می شود آمدنت

تنهای تنها .ساکت ساکت . غمگین غمگین

شاید این جمعه بیاید....شاید

 

 

 

 

چه زود دیر می شود آمدنت چشمانم مانده به انتظار بیهوده

در آن سوی ندیدن در غروبی غمگین که هیچ وقت دیده نشد

مرا اینجور رها مکن. مگر برایت چه بودم  مگر برایت که بودم

که رهایم کردی ورفتی و محو شدی .

درغبار در مه درتاریکی . وقتی مه وغبار رفت نبودی

حالا در پی ات کجا بگردم به کجا روم از که بپرسم؟

دلتنگم از غروب از سرخی . دیگر ندارم حرکتی دیگر خسته ام

خسته ام از تو ...خسته ام از خواستن از نبودن از نور از تاریکی

امیدی برای ماندن نیست برای رفتن نیست .

خوش به حال شمع پروانه ای دارد  خوش به حال گل چکاوکی دارد.

شدم مثل دریای که آب ندارد مثل کوهی که برف ندارد ابری که باران ندارد

 


 

رفتی ومن ماندم تنهای تنها ... غمگین غمگین

..................................................................

چه زود دیر می شود آمدنت

........................................چه زود دیر می شود آمدنت



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 3 تير 1390برچسب:,ساعت20:19توسط محمد | |